متاسفانه علیرغم موفقیت هائی که در سالهای اخیر در بعضی امور مدیریت شهری در پاینخت داشته ایم لیکن نوع روند حاکم بر حل مشکلات در شهرداری بیان گر این واقعیت است که ما هنوز نتوانستیم ویا نخواستیم به زیر ساخت های مورد نیاز توجه گرددو برای رسیدن به اهداف مورد نظر راهبرد مشخص وشفافی را پایه گذاری نمائیم و در راستای این اصول حرکت اساسی آغاز گردد. ضمنا بعضی تصمیمات و اقدامات انجام شده که به آن اشاره خواهد شد این شبهه را بوجود آورده است که آیا مدیران عالی رتبه شهری به اهمیت ایجاد زیر ساخت ها توجه کرده اند یا شاید نمی خواهند بنا به ملاحظاتی به آن تن در دهند.
وضعیت فعلی ما در این حوزه مصداق همان ضرب المثل معروف است که می گوید بجای آن که ابرو را اصلاح نماییم چشم را کور می کنیم . مگر می شود در شهری به بزرگی تهران و با پیشینه ای که رشد آن به صورت سنتی رخ داده است ، امروز بتوان از طریق تراکم فروشی ، منابع درآمدی کسب نمود و اتوبان ساخت و زیبا سازی نمود . پیچیدگی های شهر تهران در جمعیت ، محیط زیست وآلودگی هوا ، ترافیک ، استاندارد نبودن ساخت و سازها ، معماری نامتقارن و ناپایدار و عمدتا مغایر با فرهنگ اسلامی و هزینه های زیاد نگهداری شهر ، معادله ای چند وجهی را بوجود آورده است و اگر به این مشکلات موارد مدیریتی نیز اضافه گردد ؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ….!
نبود راهبرد لازم جهت شناسایی و اجرای روشهای پایدار برای تامین منابع مورد نیاز مالی در شهر را می توان ریشه ای ترین مشکل شهرداری نامید. امروز اگر بتوان منابع موردنیاز جهت ساخت و سازهای گران شهر را از روشهای خود گردان و پایدار تامین نمود ؛ می توان بستر فراهم شده در تحقق اهداف طرح جامع و تفصیلی را به صورت مستمر پیگیری نمودوبه آن امید بست . از عمده دلائل شناور نمودن طرح تفصیلی ابلاغ شده در ابتدای سال ۹۱ به شهادت اعضاء شورای شهر نگرانی از نبود منابع مالی برای ساخت و سازهای ضروری است و همین امر باعث گردیده تراکم فروشی علاوه بر آنچه که در طرح اولیه تفصیلی مصوب شده ، در حال انجام باشد.
از دیگر چالشهای موجود در حوزه شهر تهران ، کیفیت نامناسب ساخت و سازها علی الخصوص ساخت مناطق مسکونی است که عوامل بسازو بفروش بی شناسنامه وبدون صلاحیت در آن نقش اساسی دارند . مشکل از آنجا ناشی می شود که متاسفانه نه شهرداری و نه نظام مهندسی ساختمان به صورت کامل، مسئولیت این کار را نمی پذیرند و هر دو همدیگر را متهم می نمایند . روال کار در جوامع دیگر علی الخصوص جوامع پیشرفته به این صورت است که واگذاری این نوع مسئولیتها به سازمان های تخصصی و مردم نهاد غیر دولتی ، با شرایط کاملاً استاندارد انجام می گیرد . سازمان نظام مهندسی به عنوان یک نهاد مستقل ، اولاً می باید این توان را داشته باشد که بتواند بصورت مستقیم و غیر وابسته فعالیت نماید . ثانیاً در عمل قابلیت بهره وری خود را نشان داده باشد . مسئله قابل توجه این است که در این تقسیم بندی قرار است شهرداری و عوامل مدیریتی مربوطه ، فرآیند ساخت و سازها را مدیریت نمایند و نظام مهندسی مسئول کیفیت باشد ؛ یعنی دو وظیفه جدا . حالا شما ببینید که اگر مدیران شهرداری ضمن اینکه در شهرداری فعال می باشند ، تلاش نمایند با هر روش ممکن به نظام مهندسی رسوخ کرده و در هیات مدیره تاثیر گذار باشند چه آش شل و قلم کاری پخته می شود که امروز ما شاهد آن هستیم و در عمل سو استفاده ها و نابسامانی های عجیب و غریب در این حوزه را مشاهده می کنیم . برای نگارنده ، هیچ روشن نیست اگر فردی در شهرداری مسئولیت بالای دولتی دارد ، تلاش وافر برای رسیدن به صندلی هیات مدیره سازمان نظام مهندسی(نهاد مردمی غیر دولتی) به چه دلیل ومنظوری می باشد ؟ جواب به این سوال و حل این مسئله و تفکیک این دو سازمان به صورت کامل از هم بدون شک می تواند زیر ساخت نظارت کیفی بر ساخت و ساز های شهر تهران را فراهم آورد .